-
ی داستان باحال...
یکشنبه 20 مردادماه سال 1392 20:04
مسافر تاکسی آهسته روی شونه راننده زد چون میخواست ازش یه سوال بپرسه… راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد… نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس… از جدول کنار خیابون رفت بالا… نزدیک بود که چپ کنه… اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد… برای چندین ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد… سکوت سنگینی حکم فرما بود...
-
باحال...
شنبه 19 مردادماه سال 1392 09:40
سلام بچه ها امروز کلی تصویر و مطلب می خوام بزارم تا کیف کنین اول یه داستان می ذارم یه روز یه آقایی نشسته بود و روزنامه میخوند که زنش یهو ماهی تابه رو میکوبه سرش. مرده میگه: برا چی این کارو کردی؟ زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تیکه کاغذ پیدا کردم که توش اسم "جنى" نوشته شده بود ... مرده...
-
سلام
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1392 17:17
سلام سلامی به دوستان با وفای خودم که حتی وقتی که نبودمم وب منو فراموش نکردن ممنون واقعا وقتی اومدم نظرامو دیدم تعجب کردم گل کاشتیتن دستتون درد نکنه حالا می خوام بگم قظیه چی بود که یهویی و بدون خبر رفتم که رفتم راستشو بخوایین ما یه مودم داریم که خیلی هم دوسش می داریم اما یه روزی این مودم ما اعتبار تموم می کنه ما هم...
-
داستان دخترک و پیرمرد مهربان....
شنبه 5 مردادماه سال 1392 12:11
بچه ها شرمندم که با این داستانا ناراحتتون می کنم اگه اشکالی تو داستان دیدید حتما بهم بگید یا اگه این داستانو یه بار خونده بودید بگید تا تغییرش بدم بازم معذرت میخوام فاصله دختر تا پیر مرد یک نفر بود؛ روی نیمکتی چوبی ؛ روبه روی یک آب نمای سنگی. پیرمرد از دختر پرسید : - غمگینی؟ - نه - مطمئنی؟ - نه - چرا گریه می کنی؟ -...
-
خخخخخخخخخخخخ...
دوشنبه 31 تیرماه سال 1392 01:18
لازمه واسه خاک انداز برا اون یه خط خاکی که آخر سر عمرا واردش نمیشه یه سیستم هورت کش تعبیه کنن … این دانشمندا دارن چیکار میکنن من نمیدونم ! . . یکی از تفریحات دوران کودکیم این بود که یه مگس میگرفتم بهش نخ می بستم بعد یکی دیگه هم میگرفتم بالهاشو میکندم میبستمش اون سر نخ بعد مگس سالمه پرواز میکرد و این یکی رو بکسل میکرد...
-
مادرم دوستت دارم ....
پنجشنبه 27 تیرماه سال 1392 17:04
بچه ها قدر مادرارو بدونین که اونا فرشتن شرمندم که باید تا یه مدت فقط داستان بذارم مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت یک روز اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره خیلی خجالت...
-
داستان دخترک و پسرک ...
جمعه 21 تیرماه سال 1392 15:55
پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی...
-
داستان پیرمرد و پسرش...
جمعه 14 تیرماه سال 1392 18:52
ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺪ.ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ...
-
مطالب طنزو خنده دار....
دوشنبه 10 تیرماه سال 1392 18:34
متن خنده دار زیبا ترین لذت های دنیا : 1.از خواب پاشی بعد ببینی 1ساعت دیگه هم می تونی بخوابی !!! 2. وقتی دست تو جیب لباس قدیمیت می کنی ببینی توش یه مقدار پوله 3.اونی که تو فکرشی همون لحظه بهت زنگ بزنه ! 4.وقتی که فکر می کنی عمرا تو امتحانت 10 هم بگیری بشی 18 پـَــــ نه پـــــَ مگس اومده تو خونه، رفتم حشره کش آوردم،...
-
یه داستان قشنگ که نوشته ی خودمه...
یکشنبه 9 تیرماه سال 1392 15:12
به نام خداوند جان و خرد... خوب این داستان خیلی قشنگه نصفشو خودم تایپ کردم داستانشم نویسندش منم باور کنین ولی واقعا قشنگه هر کی نخونه ضرره . راستی اگه می خواین گریتون بگیره دو تا شرط داره 1 -با دقت داستان بخونین 2 - قبلش پیاز خورد کنین درکشور فلسطین درشهر غزه خداوند به مادری به نام فاطمه فرزندی داد مادر نام فرزند خودرا...
-
یه آپـ بعده یه هفته ...
جمعه 7 تیرماه سال 1392 18:31
سلام دوستان این یه آپـ باحال بعد از یه هفته است خب برین ادامه لفطا خب باتشکر خب چه خوشگل شد
-
کجا بودم؟؟؟
جمعه 7 تیرماه سال 1392 15:09
سلام دوستان عزیز من یه چند روزی نبودم رفته بودم مسافرت از تمامی دوستایی که از حالم پرسیدن ویا منو به وبشون دعوت کدن ممنون وقتی برگشتمو کامنتامو دیدم خیلی خوشحال شدم واقعا کولاک کردین مرسی دوستای عزیز از همتون متشکرم فکر کنم یکی از دوستان از دست من ناراحت شده بودن همین جا از ایشون معذرت میخوام اگه ناراحتش کردم ببخشید
-
خخخخخخخخخخخخخخخخخخ...
سهشنبه 28 خردادماه سال 1392 10:23
یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود. آقاهه برای اینکه از شر گربه راحت بشه، یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و ۴ تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه. وقتی خونه میرسه میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه. این کارا رو چند بار دیگه تکرار می کنه، اما نتیجه ای نمیگیره. یک روز گربه رو بر می دار ه میذاره تو ماشین. بعد از...
-
باحال...
دوشنبه 27 خردادماه سال 1392 14:07
به نام خدا با سلام ; امروز اومدم جوک و متن طنز بزارم بدون چونو چرا بریم ادامه مرد: ناهار چی داریم؟ زن: ماکارونی مرد: نمی خورم دوست ندارم زن: چطور شنبه و یک شنبه و دو شنبه !و سه شنبه و چهار شنبه و پنج شنبه خوردی دوست داشتی؟ خانومای گل ناراحت نشید برای خنده است کاش برای ازدواج هم مثل انتخابات عمل می شد. چند تا نامزد...
-
سوالات کنکور سراسری برای زن و شوهرها! (آخر خنده)
شنبه 25 خردادماه سال 1392 21:46
نمونه سوالات کنکور سراسری متاهلین (البته ببخشید اصلا قصد جسارت ندارم ; امیدوارم ناراحت نشید دوستای خوبم) 1 - چه عاملی سبب شد تا شما به خواستگاری عیالتان بروید ؟! الف) جوونی کردم ! ب) سادگی کردم ! ج) گول خوردم ! د) من که نرفتم خواستگاری ، اون اومد ! 2 - اگر خدایی ناکرده عیالتان فوت کند شما چه کار می کنید ؟! الف) اول...
-
....
شنبه 25 خردادماه سال 1392 17:04
-
محرمیت....
شنبه 25 خردادماه سال 1392 13:17
مرااگربه محرمیت کسی جزتوببرند من خودلبان خشکیده ام رابراوحرام خواهم کرد .
-
تنهایی...
شنبه 25 خردادماه سال 1392 10:06
تنهایی این نیست که هیچکس اطرافت نباشه! این نیست که با کسی دوست نباشی! این نیست که آدمی گوشه گیر و منزوی باشی! این نیست که کسی باهات حرف نزنه! این نیست که هیچوقت نتونی خوشحال باشی! این نیست که کسی دوستت نداشته باشه! تنهایی، یه حس درونیه! تنهایی یعنی "هیچکس نمیفهمه حالت بده ...
-
اینا فرشتن ...
شنبه 25 خردادماه سال 1392 10:03
با سلام سلامی به گرمی دستان مهربون شما امروز اومدم متن عاشقونه بذارم امیدوارم خوشتون بیاد ادامه یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن ... ! هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ میگن خوبم ... ! وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده , راهشون رو کج میکنن از یه طرف دیگه میرن که اون نپره ... ! همینایی که...
-
معرفی خودم (البته معرفی علایقم)
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 13:11
با سلام امروز اومدم علایق خودمو بنویسم ادامه لطفا با سلام : من مینا هستم البته این اسم مستعارمه و بخاطر یه دلایلی نخواستم اسم اصلیمو بنویسم غذای ماکارونی رو از تمامی غذاها بیشتر دوست میدارم. و از گل رز هفت رنگ و قرمز خیلی خوشم می آید . دیگه اینکه گاهی اوقات خیلی زود و گاهی که باید عصبانی بشم نمیشم . با کوچکترین حرفی...
-
آخیییییییش راحت شدم
دوشنبه 20 خردادماه سال 1392 13:17
اووووووووووف راحت شدم چقدر سخت بودن دیگه حالا که تموم شده باورم نمیشه که تموم شد ولی خدایی خسته شدیما بچه ها جونی خسته نباشید من که امروز رفتم از معلم زبانمون پرسیدم نمره زبان گندمو چند شدم؟؟؟ بعد خانوممون گفت فکر کنم شدی 18 ولی بهت دادم 20 انقده خوشحال شدم که حد نراره بچه ها دعا کنین بقیشونم خوب بشم البته ریاضیمم که...
-
ایول به نازی جونم
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 13:27
جشن بزرگــــــــــ با سلام امروز خیلی روز خوبیه یکی از دوستام فارغ التحصیل شده واییییییییییییییییییییی ناز آفرین خانوم گلم تبریک میگم ایشاالله همیشه تو کارات موفق باشی و همیشه هر چی بخوایی همون بشه عزیزم از ته قلبم واست آرزوی موفقیت میکنم اینم کیک فارغ التحصیلی نازی جون گلم عزیزم شرمنده دیگه نمیدونستم چی بهت بگم ولی...
-
رنگین کمون
جمعه 17 خردادماه سال 1392 20:46
سلام امروز می خوام یه پست رنگارنگ بذارم امید وارم خوشتون بیاد راستی به ادامه مطلب هم برین
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 16 خردادماه سال 1392 12:21
درود امروز میخوام بهتون دوستی رو معرفی کنم ما اصاصا دونوع دوستی داریم 1- دوستی های خوب 2- دوستی های بد مدل یک الهی دوستای فداکار ای جان شماره دو ای آدم زرنگ یه ذره از بچه های با مرام ایرونی یاد بگیزین حالا دوستی های شما از کدوم نوعه؟؟؟ امیدوارم از نوعه اول باشه
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 16 خردادماه سال 1392 12:15
سلام به دوستای گل و خوشگلم سلام علیکم بعد دو روز اومدم یه آپ خوشگل کنم بچه ها خیلی این دو روزه سخت و خوش گذشت ولی دلم فوق العاده براتون تنگید دوستای عزیزم ممنون سر زدید تو این مدت واقعا انرژی پیدا کردم راسیت این ورژن جدید بلاگ اسکای پست ثابتم دارم
-
خبر مهم ( ;
دوشنبه 13 خردادماه سال 1392 22:54
با سلام سلامی به گرمی روزای تابستون و به سردی روز های زمستون سلامی گرم خدمت تمامی دوستانی که تا به امروز منو همراهی کردن واقعا ممنون حالا خبرم : بچه ها سایت بلاگ اسکای یه پیغامی به من داده و فرموده که برای بازسازی این سایت تا 48 ساعت نباید بیام و متاسفانه شما هم نمی تونید نظر بدید ولی بعد از 48 ساعت میام و به تک تک...
-
تو وبلاگتون کپی کنید خواهشا........
دوشنبه 13 خردادماه سال 1392 10:29
طفلی چشم چپش نابینا شده…به خاطر تومور چشمی بدخیم دکترا گفتن باید آب زیر چشمشو بکشیم و الّا میزنه به مغزش و زبونم لال میکشتش امّا اگه آب زیر چشمشُ بکشن فاتحه ی صورتش خونده میشه … رفقا ، خواهرا ، برادرا عاجزانه ازتون خواهش میکنم واسه شفای این طفل معصوم دعا کنید … به قرآن راه دوری نمیره ممنون میشم اگه “هـــمــــتـــــون”...
-
تنبیه ) :
یکشنبه 12 خردادماه سال 1392 16:26
با سلام شما تا به حال تو ایام گوهر بار مدرسه نه تنها امسال بلکه تا این موقع تنبیه شدین؟؟؟ امروز یه روش بدجوره تنبیه رو میخوام بذارم (البته از خاطراته خودمه ) تنبیه یکی از عواملیه که بچه هارو از مدرسه دور می کنه من وقتی اولین سالی که می خواستم به مدرسه برم معلممون به یه روش خیلی بد مارو تنبیه می کرد آبروی بچه های...
-
استان من....
جمعه 10 خردادماه سال 1392 16:53
استان من مازندرانه شهری که عاشقشم و همچنین این روزا برای رفتن به اونجا روز شماری میکنم خب بگذریم این پیشنهادو (اینو که درباره استانم بذارمو) یکی از دوستام بهم داده وازش خیلی بابت این پیشنهاد ممنونم البته شرمنده اونای دیگه ای که پیشنهاد دادن هستم واییییییییییی راه آبشار گزو این آبشار یه آبشار زیباییه در استان مازندران...
-
چی بذارم؟؟؟؟ ) :
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1392 13:07
چه پستی بذارم آخه خوهش میکنم جواب بدین درباره چی آپ کنم؟ خسته شدم دیگه تا جوابمو ندین این پستو عوض نمی کنم