سکوت ممنوع
سکوت ممنوع

سکوت ممنوع

آمدم جانت بقربانم ولی حالا چرا

من دوباره امدم...

تقریبا چون  دلم برا این وبلاگ از ته سوخت یکم زود به زود تر میام...

نمیدونم چی قراره بنویسم هااااا اما میام...

خب بزارید مثلا روز مرگیمو بنویسم...هر چند هیشکی نیست بخونه اما سری بعد خودم میام میخونمش کیف میکنم

بزارید بعد عمری تو یادداشت بعدی خودمو معرفی بنمایم...که اگه باز بین این اپ تا اون پ فاصله افتاد یادم بمونه چندسالم بود..!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد